تقدیم به کسی که مثل هیچکس نیست !
من به خاطر دارم،
كه در آن روز پر از عشق و صفا
اولين بار سر راه نسيم ، روبه روي كوچه
تو مرا محو نگاهت كردي
و به خاطر دارم ،
كه در آن وقت مه آلود قشنگ، ناگهان زير پل عاطفه ها
قطره قطره باران ، روي دلهاي پر از مهر و صفامان باريد
من تمام ذهنم نفس و هوش ودلم ، مولكو لهاي وجودم،
همه در چشم تو سو سو ميزد ؛ و تو هم منتظر يك لبخند
و من اما انگارمحو و خاموش ، فقط مات نگاهت بودم
و تو گفتي : آهاي دختر خوب ، اسمت چيست ؟
و نگاهت كردم ؛
پس تو لبخند زدي و دوباره گفتي
آمدم بين گل شبوها ، كه ببينم
نيست اينجا عشقي كه مرا تا لب عرفان ببرد ؟!
و تو لبخند مرا فهميدي ،
دست خود را به سويم آوردي
و تو فرياد زدي با صدايي زيبا
دختر عشق سلام !
بعد آواي صدايت ، در دلم غوغا شد
من به سويت نگران رو كردم
سرد وبي روح جوابت دادم : « سلام »
بعد هم از نگهت بر گشتم ؛ تا لب خانه خود من رفتم
و تو گفتي نامت ؟ من جوابت دادم :
دختر شب بوها ، من یه پروانه ی سرگردانم
و از آن روز دگر مادر پير زمان
نام زيباي تو را بر دل پر ز صفايم حك كرد
..
پ.ن : من به خاطر دارم روز آشنائیمون را که دست به دستت دادم و پیمان
بستم که تنها تو باشی محبوب قلبم . ای اولین آخر من !
.....
برای دانلود آرشیو مطالب آذرماه به روی لینک زیر کلیک راست کنید
و گزینه ی save Target as را کلیک کنید
نظرات شما عزیزان: